|
سکوتت برام اشوبه |
|||||||||||||||||
|
از خدا پرسیدم :چطوری می توان بهتر زندگی کرد ؟ گفت : گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر " شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن ... کوچک باش و عاشق " که عشق می داند ایین بزرگ کردنت را !! نظرات شما عزیزان: بهنام
 ساعت12:13---2 تير 1395
اﮔﺮ ﺑﺎران ﺑﺒﺎرد ، ﺑﺎز ﻣﻲ آﻳﻢ درون ﻛﻮﭼﻪ ي اﻣﻴﺪ ... و از ﺗﺮﻛﻴﺐ دﺳﺘﺎﻧﻢ ﺑﺮاﻳﺖ ﭼﺘﺮ ﻣﻴﺴﺎزم ... ﺗﺎ ﻣﺒﺎدا ﻗﻄﺮه اى ﺑﻴﺎزارد ﻧﮕﺎه ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﺖ را حبیب
ساعت19:16---17 فروردين 1395
آشناهای غریب همیشه زیادند
آشناهایی که میایند و میروند آشناهایی که برای ما آشنایند ولی ما برای آنها... نمیدانم واقعا چرا و چگونه میشود که همه روزی آشنای غریب میشوند یکی هست ولی نیست یکی نیست ولی هست یکی میگوید هستم ولی نیست یکی میگوید نیستم ولی هست و در پایان همه بودنها و نبودنها تازه متوجه میشوی که: یکی بود هیشکی نبود این است دردی که درمانش را نمیدانند و ما هم نمیدانیم که آن یکی که هست کیست و آن هیچکس کجاست کاش میشد یافت کاش میشد شکستنی نبود کاش میشد زیر بار این همه بودن و نبودن خرد نشد..... حبیب
ساعت19:15---17 فروردين 1395
هوا ابریست ... دلم گرفته ...
قلم بدست گرفتم بنویسم که صدایی پرسید : از چه می نویسی ؟؟ پاسخش را دادم : از تکرار که در حال نفوذ در بین روزهاست . گفت : مینویسی که چه شود ؟؟ که درد دلت تازه شود ؟؟!! گفتم کیستی ؟؟ آشنایی میدانم ... حست غریب نیست ، لمست میکنم ... گفت آری بیگانه نیستم ،هرازگاهی مهمانت میشوم و تو به سرعت قلم بدست میگری برای نوشتن... ؛ او حرف میزد و من بی اعتنا به حرفهایش مینوشتم هر لحظه صدایش دورتر میشد و دلم آرامتر میگرفت ... دیگر کاغذم سفید نبود ... صدایش را نمیشنیدم ... آرام بودم ... بهنام
ساعت12:40---26 اسفند 1394
هفته هــا خــالی از لحظه های تــو
روزهـای بـارانی ، جای هیچ کس خـالی نیست جـزخـودت غـروب هـایی که بی جهت،دلـم می گیرد حرف هایی که هـرگز بـه هم نگفته ایم شعرهـایی پراز واژه هـای غمگین نگاه های غـریبه،نگاه هایی که دیگر مال من نیست تــنـهایی ... بی آغــوشی ... امیدهــای واهی... شب هــای طولانــی ... تمام این ها به من می گوید که تو چیزی جز یک خواب... یـک رویا ،یـک خیال نبـودی ! هنوز گرمم می کند یک صدای آشنا که با عشق صدایم می کند خواب من پــر از مهربانی ست ... پـر از نوازش و حرف های خوب دیوانه نیستم... زیباست لحظه های خوشِ دوست داشتن کسی که حـتی نـیـست و یـک خـیـالـه بهنام
ساعت11:44---17 اسفند 1394
آدمها مي آيند
خودشان را نشان ميدهند اصرار ميکنند براي اثبات بودنشان و ماندنشان اصرار ميکنند که تو نيز باشي همراهشان همان آدمها وقتي که پذيرفتي بودنشان را وقتي که باورشان کردي به سادگي ميروند و تو ميماني با باوري که.. پاسخ:ولی ......... بعضی اوقات ادمایی با یه خصلت سومی هم پیدا میشه که ... حبیب
ساعت8:25---27 بهمن 1394
عاشقانه در انتظار تو هستیم / کم طاقت دیدار تو هستیم با آمدنت جمال ما روشن شد / حالا که آمدی گرفتار تو هستیم ! تولدت مبارک عزیزم حبیب
ساعت8:14---27 بهمن 1394
لبخند زدی و آسمان آبی شد٫ شب های قشنگ بهمن مهتابی شد
پروانه پس از تولد زیبایت / تا آخر عمر غرق بی تابی شد … تولدت مبارک عزیزم … .gif){kind=small} habib
ساعت8:48---17 دی 1394
من شانه امن گریه هایت بودم
دلداده بی چون و چرایت بودم چشم تو چطور مرا نا دیده گرفت من عاشق رنگ چشم هایت بودم حبیب
ساعت16:53---10 دی 1394
چه داستان غریبی داره وابستگی...
وقتی باکسی هستی واست میشه یه عادت تاحدی که نمیفهی این عادت باید یه روزی ترک بشه..وایی که چقد سخته ترک عادت... وقتی ازش دورمیشی...جدامیشی..دیگه قراره نبینیش باهاش حرف نزنی .. اونجاس که میفهمی این وابستگی توی اعماق وجودت رخنه کرده است... اونجاس که تازه حس میکنی ..دنیا رو زندگی رو..حتی خودشو وخودتو بدون اون نمیخوایی وایی که چقدر حسه غریبیه عـــــــــــــــــاشقی...
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ...
ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﺑﻬﺘﺮﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻧﺶ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﺤﺾ ﺍﺳﺖ ! ﺩﻟﺶ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ... ﺣﻮﺍﺳﺶ ﻫﻢ به ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﻓﻘﻂ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺑﺎ ﺗﻮﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ! حبیب
ساعت15:08---6 دی 1394
تنفس شروع زندگیست
عشق بخشی از زندگیست اما دوست خوب قلب زندگیست
درباره وبلاگ  به خونه نسرین گلی خوش اومدی آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان سکوت و آدرس love-65.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. 
نويسندگان
|
|||||||||||||||||
 |
|||||||||||||||||
تبادل لینک هوشمند 
خبرنامه وب سایت: